نکران فردایت نباش او قرن هاست که خدایی می کند هیچگاه تنهایت نخواهد گذاشت کافیست باورش کنی

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه آنهاست نه وصال ممکن نیست همیشه فاصله ای هست

اگر تخم مرغی با نیروی بیرونی بشکند پایان زندگی‌ست ولی اگر با نیروی داخلی بشکند آغاز زندگی‌ست بهترین چیزها (و بزرگترین تغییرات) همیشه از درون آغاز می‌شوند

به خودت نگیر شیشه‌ی پنجره تمیزت می‌کنند که کوه را بی‌غبار ببینند و آسمان را بی‌لکه

یک شمع می تواند بدون آنکه خاموش شود هزاران شمع دیگر را روشن کند مثل مهربانی که هیچ وقت با تقسیم شدن کم نمی شود زیباست که ببینی کسی میخندد و زیباتر اینکه بدانی خودت باعث خنده اش شده ای

بر جدار کلبه ام که زندگیست با خط سیاه عشق یادگار ها کشیده اند مردمان رهگذر

حرف های تند خود را با عصبانیت تان همراه نکنید ؛ فرصت های زیادی برای تعویض حالتان خواهید داشت اما هرگز فرصت تغییر گفته هایتان را پیدا نخواهید کرد

بدبختی فقط در باغچه ای که کاشته ای میروید

دوستی با هر که کردم سنبل بی رنگبود ظاهرش اهل حقیقت باطنش صد رنگ بود

عزیزبودن ادمها به این نیست که وقتی می بینیشون چقدر از دیدنشون خوشحال میشی به اینه که وقتی نمی بینیشون چقدر دلت براشون تنگ میشه

گاهی انتهای جاده ناپیداست اما آنقدر می دانم که در انتهای جاده چیزی فوق العاده انتظار مرا می کشد پس به حرکت ادامه می دهم

ﻣﺪﺍﺭﺍ ﺑﺎلاﺗﺮﯾﻦ ﺩﺭﺟﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺿﻌﻒ ﺍﺳﺖ

تکرار مداوم به اعتقادی راسخ منجر می شود ..

همه ی بدبختی های ما ناشی از این است که نسل کهنه ی ما به تحجر مبتلاست و نسل جدید به هیچ و پوچ دکتر شریعتی

عده ای بزرگ زاده می شوندعده ای بزرگی را بدست می آورندعده ای هم بزرگی را بدون آنکه بخواهند با خود دارند

جوانی وارد کوچه ای شد پیرمردی ابتدای کوچه نشسته بود وبه جوان گفت کوچه بن بست است جوان اعتنایی نکرد و رفت وقتی که برگشت دید پیر شده است همانجا نشست